درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان
کوروش بزرگ کوروش بزرگ پدر ایران زمین کاخ تچر از نخستین کاخهایی است که بر روی صفه تخت جمشید کشف گردید. کاخ تچر در جنوبغربی آپادانا و رو به جنوب، قرار گرفتهاست. این بنا در یکی از کتیبهها تچر خوانده شدهاست. [۱] واژه شناسیاین کاخ در کتیبهای دیگر از همان بنا هدیش و امروزه به کاخ داریوش و یا تچر معروف است. واژه تچر را خانه زمستانی معنی کردهاند ولی هیچ دلیلی که برساند این بنا سرای زمستانی داریوش بودهاست در دست نیست.[۱] سنگها، مختصات و طرحسنگهای این کاخ، خاکستری و بسیار پاکتراش است به طوریکه عکس آدمی در آن میافتاده و به همین جهت در این اواخر آن را آینه خانه و یا تالار آینه هم میخواندند. کاخ تچر بر روی سکویی بنا گشته که ۲۰ ۲٫ تا ۳ متر از کف آپادانا و حیاط مجاورش بلندتر است. طرح آن به صورت مستطیلی است با محور طولی شمالی – جنوبی که ۴۰ متر طول و حدود ۳۰ متر عرض دارد و مشتمل است بر یک تالار مرکزی ۱۲ ستونی (۳ ردیف ۴ تایی) با اتاقهای کوچک جانبی، دو اتاق مربع شکل در شمال که هر یک چهار ستون داشتهاند و با اتاقهای باریک و بلند جانبی محدود میشدهاند و یک ایوان ۸ ستونی (دو ردیف چهارتایی) در جنوب که به دو اتاق جنبی میپیوسته است. نقشهایک پلکان دو طرفه در جنوب بنا، ساختهاند که از دو سوی به ایوان جنوبی میرسد و بر بدنه آنها نقش افرادی که بره، خوراکی یا ظروف آشپزخانه در دست دارند کنده شدهاست. این افراد را یک در میان در جامه پارسی و مادی (اهل ماد) نشان دادهاند. پارسیان کلاه شیاردار استوانهای معمول خود را به سر ندارند، بلکه شالی به دور سر و گردن پیچیدهاند که چانههایشان را میپوشاند. برخی از این افراد ریش و سبیل دارند اما تعدادی بی ریش و سبیل نشان داده شدهاند که احتمالاً خواجگان درباری هستند. معمولاً این افراد را خدمتگزاران میخوانند، اما چون حمل بره و حیوانات دیگر به داخل کاخ شاهی چندان مناسبتی ندارد، شاید بتوان برخی از آنها را مغانی دانست که بره قربانی را حمل میکنند. بر بدنه جبهه جنوبی سکوی کاخ، یعنی بر دیواره جنوبی پلکان توامان، مجلسی مرکب از چند صحنه، نقش کردهاند. در مرکز، حلقه بالدار یا فر ایرانی را میبینیم که دو ابوالهول در دو سویش نشسته و دستی را به علامت احترام به سوی آن بلند کردهاند و پشت سر هر یک ردیفی از درختان نخل نمایان است، زیر این صحنه دو گروه سرباز کماندار نیزهور در جامه پارسی، یعنی کلاه ترکدار استوانهای، دامن و قبای چیندار و کفش سهبندی، مقابل همدیگر صف بستهاند و سنگ نوشتهای را پاس میدارند که به نام خشایارشا و به خط و زبان فارسی باستان نوشته شدهاست. سنگنبشته خشایارشا و توسعه کاخ در زمان اودر گوشه سمت راست این صحنه، همان کتیبه به خط و زبان عیلامی تکرار شدهاست و در گوشه چپ صحنه، متن بابلی آن آمدهاست. در این کتیبهها، خشایاشارشا اهورامزدا را میستاید و خود و پهناوری کشورش را میشناساند و سپس میگوید:
عین همین کتیبهها، دوبار دیگر بر جرزهای جنوبی ایوان کاخ نقر شده و هر بار فارسی باستان در بالا، عیلامی در میان و بابلی در پایین است. این متنها ثابت میکند که قسمت جنوبی کاخ تچر در زمان خشایارشا به اتمام رسیدهاست. تاقچههای این کاخ که تاج شیاردار مصری دارند همه از سنگهای یکپارچه ساخته شدهاند و در اصل با درهای کوچک چوبی محافظت میشدهاند. سنگنبشته اردشیر سوم و تکمیل کاخ در زمان اوتالار مرکزی شش در داشته که دو تا به ایوان جنوبی باز میشده و دو تا به اتاقهای شمالی میپیوسته و یک در به اتاق شرقی راه داشتهاست. یک در دیگر هم، کفشکن غربی را به تالار مرکزی پیوند میداده و در سمت غرب همین کفشکن است که در زمان اردشیر سوم پلکانی دو طرفه ساختهاند که بر دیواره آن نقش هدیهآورانی چند، نقش کردهاند که وسط جبهه غربیاش، کتیبهای از اردشیر سوم به زبان فارسی باستان منقور است که ترجمه آن چنین است: [۳]}}
از اینجا پیدا است که این بخش از بنا، به دستور اردشیر سوم که از ۳۵۸ تا ۳۳۸ قبل از میلاد پادشاهی راند، دستکاری و تکمیل شدهاست. در شمال این پلکان، سنگی را به صورت طاسی کم عمق کندهاند. محوطه حفاری شده چهارگوش آن به راه آبی میپیوندد که چند متری به سوی غرب رفته سپس میپیچد و بیش از ۴۰ متر به سوی جنوب پیش میرود تا به راهآبهای زیرزمینی حیاط جنوبی تچر میپیوندد. در کنار این راهآب آثار دیوارهایی یافت میشود که مشخص میسازد زمانی اینجا اتاقکی بودهاست اما مشخص نیست که این سنگاب برای تشریفات مذهبی به کار برده میشدهاست یا برای احتیاجات عادی روزانه و یا اینکه سنگ ناودان بومی بودهاست. ستونها، اتاقهای غربی و گوهرنگاریهای لباس داریوشستونهای کاخ تچر احتمالاً از چوب بودهاست ولی هیچ اثری از آنها باقی نماندهاست. کف اتاقها را با فرش قرمز رنگ ویژه دوره داریوش پوشانیده بودهاند که اثر آن در اتاقهای شمالی یافت میشود. بر درگاههای اتاقهای غربی سربازهای نیزهدار و سپرکش پارسی و بر درگاههای تالار مرکزی، داریوش بزرگ را با خدمهاش حجاری کردهاند. تاج داریوش کنگرهدار بوده و رویه آن را با ورقهای از زر پوشانده بودهاند. دستبند، یاره، طوق، گوشوار و گوهرنگاریهای لباس داریوش نیز با فلزات گرانبها ساخته و در سنگ نشانده شده بود که اسکندر و یارانش آنها را کنده و ربوده بودهاند. لباس داریوش منقش به گل، بوته، ستاره و شیرهای غران و ملون به رنگهای گوناگون بودهاست. این تزئینات را محققان به دقت وارسی کردهاند که تیلیا و همسرش موفق شدهاند آنها را بازسازی و مشخص سازند. حاصل کار این دو نفر برای تاریخ هنر هخامنشی فوقالعاده اهمیت دارد و ثابت کردهاست که روی تاج و کلاه و قسمتهایی دیگر از جامه سربازان و مهتران رنگآمیزی و سوزنگری کرده بودهاند. سنگنبشتههایی از داریوش در درگاه جنوبینوشتار اصلی: سنگنبشته درگاه کاخ تچر
بر دو جانب درگاه جنوبی تالار، برفراز سر شاهنشاه، کتیبهای به سه زبان و سه خط عیلامی، فارسی و بابلی نقر شدهاست که میگوید:
ضمیر موصول «که» ثابت میکند که هدف کتیبه، تعیین هویت شخص منقوش در زیر آن است، درست مثل اینکه بگوید: این داریوش است که تچر را ساخت. سرقت جامه چیندار داریوش، جانشینی خشایارشایکی از اروپاییان به نام کورنلیوس دو براوون Cornelius de Bruine که در سال ۱۷۰۴ میلادی این بنا را دیده و توصیف کردهاست، با قلم و تیشه نقوش دو جانب درگاه را ضایع کردهاست و قسمتی از حجاری جامه چیندار هر دو نقش داریوش را که حاوی کتیبه بودهاست کنده و به پاریس بردهاست. این تکههای ربوده شده اکنون در گنجینه نشانهای کتابخانه ملی فرانسه موجود است. روی چینهای لباسی که متعلق به نقش جرز غربی بوده کتیبهای به سه زبان میگوید:
اما روی چینهای جامه منقوش بر جزر شرقی که آن نیز به گواهی نوشته بالای درگاه از آن داریوش بودهاست، آمده:
این کتیبه دومی بسیار شگفتانگیز است، زیرا بر نقشی کنده شده که تاج کنگرهدارش ثابت میکند که او داریوش بزرگ است. از گواهی هرودت میدانیم که داریوش در اواخر عمر خشایارشا را جانشین خود کرده بود و احتمال زیاد است که وی در سالهای آخر عمر داریوش، در واقع شریک او در پادشاهی بوده و تاج و جامه او را می پوشیدهاست. بنابراین نقش و کتیبه جرز به سالهای آخر داریوش تعلق دارد و شراکت خشایارشا در سلطنت با پدرش را گواهی میدهد. یک سنگنبشته دیگر هم وجود دارد که هجده مرتبه بر قاب دریچههای کاخ تکرار شده و آن هم به سه زبان است و میگوید:
این کتیبهها ثابت میکنند که تاقچههای یکپارچه را در همان مکان تراشیده و پرداخت سنگ کردهاند و برای کار گذاردن در این کاخ، معین و مشخص نمودهاند. از همین متنها هم میشود فهمید که کاخ تچر بر خلاف تصور برخی که آن را معبد و پرستشگاه دانستهاند به واقع یک کاخ نشیمن یا اختصاصی بودهاست. سنگنوبشتههای یادگاری از هخامنشیانسنگنبشته شاپور دومنوشتار اصلی: کتیبه شاپور سگانشاه
بر سنگهای این کاخ یادگارهایی از ادوار گوناگون موجود است که از همه کهنتر دو سنگ نوشتهاست که به زبان پهلوی ساسانی و در زمان فرمانروایی شاپور دوم حک شدهاست. ترجمه فارسی آن چنین است.
|